من حرف و حدیثهای زیادی در مورد پاتایا شنیده بودم که 99% اونا منفی بودن. البته باید بگم که این حرفها تا حدودی صحت داشتن. اما خوب چرا باید همیشه جنبه منفی رو بدون هیچ تحقیقی در نظر بگیریم. توی اینترنت در مورد پاتایا و جاذبههاش حسابی تحقیق کردم و فهمیدم که چقدر این شهر زیباست و کلی جنبههای مثبت و قشنگ داره؛ در ضمن راهنمای سفر به پاتایا که توسط سایت توریاب نوشته شده بود رو هم خوندم. اینطور شد که با همسرم تصمیم گرفتیم برای ماه عسلمون به پاتایا سفرکنیم.

برای رزرو تورمون حسابی توی اینترنت گشتیم و راهنمای سفر به پاتایا هم خوندیم. ما اول تصمیم داشتیم که یک تور ترکیبی تایلند بگیریم اما بعد با توجه به اینکه قیمت تور پاتایا نسبت به تورای ترکیبی بهتر بود، نظرمون تغییر کرد. البته برای این انتخاب دلایل دیگهای هم داشتیم؛ مثلا اینکه مدت زمان تور ما 7 شب و 8 روز بود و با این مدت کم ما برای بازدید از جاذبههای دو یا سه تا شهر وقت کم میآوردیم. به همین دلیل تمرکزمون رو فقط رو پاتایا گذاشتیم. توی اینترنت که میگردی، کلی تبلیغات برای فروش تور وجود داره؛ بعضیاش نوشته تور ارزان پاتایا و یا تخفیف و از این حرفا که خیلیاش هم صحت نداشت. راستش رو بخواید ما هم خیلی دنبال تور پاتایا ارزان نبودیم. بعد از کلی جستوجو توی اینترنت از سایت توریاب یک تور مناسب با پرواز ماهان در یک هتل 5 ستاره به نام هتل رویال کلیف (ROYAL CLIFF) رو انتخاب کردیم. البته باید بگم که هتل های پاتایا خیلی متنوع بودن و انتخاب هتل میون این همه هتل خیلی سخت بود. به هر حال این تور رو رزرو کردیم. توی عنوان تور زده بود تور لحظه آخری پاتایا البته قیمت تور خیلی هم ارزون نبود، اما چون برنامه ماه عسل بود ما تصمیم داشتیم برای سفرمون سنگ تموم بذاریم. توی این پست میخوام از تجربه سفرمون به پاتایا براتون بگم.
ورود به پاتایا:
پرواز ما توی بانکوک فرود اومد و از بانکوک با اتوبوس ویژه به پاتایا رفتیم. هرچقدر در مورد جاذبههای پاتایا براتون بگم کمه. واقعا انگار یه رنگ شادی و هیجان توی این شهر وجود داره (البته اگر جنبههای منفیش رو فاکتور بگیریم). پاتایا ترکیبی از معماری سنتی و مدرنه؛ ساختمونهایی با معماری سنتی در کنار آسمون خراشها و برجها نمای جالبی به این شهر دادن. به نظر من پاتایا از اون دسته شهرهاییه که آینده موفقی میتونه داشته باشه. ساختمونهای خیره کننده و زیبای اون که در همه جای شهر مستقر شدن منظره خاص و دیدنی رو ایجاد کرده. پاتایا به جز این منظره دیدنی، مراکز خرید و رستورانهای فوق العادهای هم داره که دیدن اونا خالی از لطف نیست. جاذبه های گردشگری پاتایا اونقدر زیادن که وقعا نمیتونید برای دیدن شون فقط چندتا رو انتخاب کنید. من و همسرم تصمیم گرفته بودیم نهایت لذت رو از سفرمون ببریم و از هیچ تفریحی دریغ نکنیم و بی خود وقتمون رو توی هتل نگذرونیم. البته باید بگم هتلی که ما رزرو کرده بودیم، صرفا یه خوابگاه نبود! خود هتل به تنهایی اندازه یه شهر بود و کلی تفریحات متنوع توش ارائه داده میشد. وقتی وارد هتل شدیم هر دومون یه این طرف و اون طرف نگاه میکردیم و حسابی حیرت زده شده بودیم و حرفی نمیزدیم. راستش رو بخواید یه زمانی رو به تفریح توی هتل هم اختصاص دادیم. بعداز تحویل گرفتن اتاقمون یکمی استراحت کردیم و بعد تور لیدرمون توی هتل رو دیدیم. اسم تور لیدر ما مجتبی بود، مجتبی آدم مهربون و خوش برخوردی بود و هر چقدر ازش سوال میپرسیدیم خسته نمیشد و با حوصله تک تک سوالاتمون رو جواب میداد. مجتبی حسابی در مورد گشتها و تور پاتایا برامون توضیح داد. چند تا مسافر دیگه هم با ما بودن که همون روز هتلشون رو تحویل گرفته بودن. برعکس ما، اقامت اونها تنها 3 شب بود و از این قضیه خیلی ناراحت بودن و دنبال راهی برای اضافه کردن شبهای اقامتشون بودن؛ از نظر من و همسرم 3 شب اقامت تو پاتایا خیلی کم بود. پاتایا کلی جاذبه برای بازدید و کلی تفریحات مختلف داره که نمیشه ازش گذشت. ما خیلی خوش شانس بودیم که تور 7 شب برای پاتایا گرفته بودیم. از این حرفا بگذریم. بعد از مشورت با تور لیدرمون و برنامهریزی، گشتهامون رو شروع کردیم و من قصد دارم درمورد جاهایی که تو مدت سفرمون تو پاتایا رفتیم و کارهایی که کردیم براتون توضیح بدم. بذارید یه چیزی رو بهتون بگم برای دیدن جاذبههای گردشگری پاتایا، اتوبوسها انتخاب خوبی هستن اما من پیشنهاد میکنم وقتی قصد دارید مسافت کوتاهی رو طی کنید از اونا استفاده کنید. از نظر من سفر با توک توکها هم اصلا به صرفه نیست و در کل فکر میکنم بهتره از اتوبوس و در نهایت تاکسی استفاده کنید.
ساحل ناکولا (Naklua Beach) و پناهگاه حقیقت (Sanctuary of Truth):
یکی از جاهایی که رفتیم ساحل ناکولا بود. ناکولا، مخصوصا تو قسمتهای شمالیش که عریضتر و خلوت تره، بهترین ساحل رو داره. کنار این ساحل یه رستوران خیلی خوب و بزرگ هست که ما هم یه سری به این رستوران زدیم. توی این رستوران فضا و صندلیهای مخصوص ساحلی وجود داره که میتونید با یک نوشیدنی خریدن از برخی از اون صندلیها به طور رایگان استفاده کنید. تو این ساحل میتونید از فروشندههای ساحلی و غرفهها خرید کنید؛ مردم ناکلوا واقعا دوست داشتنی هستن و خیلی رفتار خوبی با گردشگرها دارن.پناهگاه حقیقت دقیقا توی همین قسمت قرار داره و وقتی از کنارش رد میشید چشم انداز زیبای اون آدم رو به خودش جذب میکنه. این پناهگاه با معماری عجیبش آدم رو به سکوت وا میداره. من و همسرم از باز دید از این پناهگاه واقعا لذت بردیم و کلی هم عکس گرفتیم.

ساحل جومتین (Jomtien Beach):
شنیده بودم که ساحلهای پاتایا اکثرا شلوغ هستن وساحل جومتین نسبت به بقیه ساحلها خلوت تره! ما هم دلمون میخواست یه ساحل آروم برای لحظات دو نفرمون پیدا کنی. البته باید باید بگم که اینطوری نبود. ما یه روز از سفرمون به ساحل جمتین رفتیم اما بخاطر کثیفی و گل آلودی این ساحل زیاد جذبش نشدیم و لذت نبردیم و درضمن ساحل پر از صندلی بود و نمای دریا رو گرفته بود و نمیشد به راحتی چشم انداز دریا رو دید. تنها چیزی که تو این ساحل برای ما لذت بخش بود، رستورانهای ساحلیش بود که غذاهای تایلندی داشتن.

مینی سیام (Mini Siam):
یکی دیگه از جاذبه های پاتایا که همسرم به خصوص اون رو خیلی دوست داشت، مینی سیام بود. توی این پارک میتونید تقریبا ماکت کوچیک تمام بناهای مهم جهان رو ببینید؛ برج ایفیل، مجسمه آزادی، برج پیتزا و حتی تخت جمشید. تقریبا با بیشتر این ماکتها عکس گرفتیم. مینی سیام تو مرکز شهر پاتایا بود و ما با تاکسی به اونجا رفتیم. حدودا 2 الی 3 ساعت رو توی پارک بودیم. ساعت کاری پارک مینی سیام از 7 صبح تا 10 شب بود و ما دم دمای غروب آفتاب اونجا بودیم و حالت نورپردازی شده ماکتهارو هم دیدیم. بهتون توصیه میکنم حدود عصر و غروب رو برای رفتن به این پارک انتخاب کنید. ممکنه توی روز از گرما و نور خورشید کلافه و خسته بشید. نمای پارک تو شب قشنگتر هم هست. در ضمن ورودی این پارک برای هر نفر حدودا 300 بات بود.
خرید در پاتایا:
میدونید که خانما عاشق خریدن! همسر من هم از این قاعده مستثنی نیست. البته نا گفته نماند که من خودم هم عاشق خریدم. پروسه خرید تو پاتایا برای من و همسرم خیلی جذاب بود و کلی به ما خوش گذشت. خرید توی پاتایا رو به چند روز مختلف تقسیم کردیم. تقریبا هر روز به یه جایی برای خرید سر میزدیم و کلی از این قضیه لذت بردیم. یکی از جاهای فوق العاده جالبی که برای خرید رفتیم، بازار شناور پاتایا (Pattaya Floating Market) بود. اصلا دلمون نمیخواست از این بازار بیایم بیرون. درسته که این بازار خیلی شلوغه اما خرید کردن تو قایق وقعا چیزیه که خیلی از ما ها تجربه نکردیم. انقدر خرید تو بازار شناور برای ما هیجان انگیز بود که اصلا به شلوغی و ترافیکش توجه نکردیم. توی این بازار همه چیز میشه پیدا کرد. اما از نظر من خوردنیهایی مثل میوه و سبزیجاتش بیشتر آدم رو جذب میکنه. مغازههای کناری هم روی آب هستن و یا بعضیها مغازشون همون قایقشونه. ما کلی میوه و تنقلات از این بازار خریدیم و با خودمون به هتل بردیم. قیمت اجناس هم نسبتا معقول و خوب بودن.

یکی دیگه از مرکز خریدهای پاتایا بازار شبانه پاتایا (Pattaya Night Bazaar) بود. نمیدونم چرا اسمش بازار شبانست، در هر صورت ما صبح حدود ساعت 10:30 به این بازار رفتیم. قیمتهای این بازار واقعا خوب بودن و من چند تا تی شرت برای بعضی از دوستام و براردم از اونجا خریدم. خانمم هم کلی آویز و زیوالات بدلی خرید.

وقتی به ساحل ناکولا رفته بودیم، سر رهمون به فروشگاه اوتاپ (One Tambon, One Product) هم رفتیم و برای خانوادههامون سوغاتی خریدیم. خود مردم ناکولا توی این فروشگاه صنایع دستیشون رو برای فروش گذاشته بودن. ما از این فروشگاه چند تا مجسمه، صابون معطر و لوازم چوبی جالبی برای سوغاتی خریدیم. قیمتها خیلی پایین نبودن اما به هر حال اینجا رو برای خرید سوغاتی ترجیح دادیم.

یکی دیگه از جاهایی که برای خرید رفتیم مرکز فستیوال پاتایا (Central Festival Shopping Mall Pattaya) بود! چرخیدن تو این مرکز خوبه، اما به شرطی که توش خرید نکنید. ما حدود 2 ساعت توی این مرکز خرید بودیم و به جز چند قلم جنس برای خودمون چیز خاص دیگهای نخریدیم. یک طبقه از این مرکز به رستورانها اختصاص داده شده بود و به اصطلاح فود کورت بود. ناهار رو توی یکی از این رستورانا خوردیم.

ساحل پاتایا (Pattaya Beach):
روزهامون همینطوری به گشت و گذار میگذشت و ما تقریبا هر روز کلی خوش میگذروندیم. البته وقت کافی هم برای دیدن همه جاذبههای پاتایا نداشتیم و اقامتمون هم دیگه داشت تموم میشد. یکی از روزهامون رو به ساحل پاتایا اختصاص دادیم. این ساحل خیلی قشنگ بود و نسبت به ساحل جومتین واقعا تمیز تر بود. لباسهای ساحلی پوشیده بودیم و کمی کنار ساحل استراحت و آبتنی کردیم. از دور مردم رو میدیدم که مشغول ورزشهای آبی مثل جت اسکی، پاراسیلینگ و کلی ورزش دیگه بودن. با هم به سمت قسمتی رفتیم که میتونستیم برای این ورزشها ثبت نام کنیم. قیمت تفریحات آبی واقعا بالا بود اما به هر حال پاراسیلینگ رو انتخب کردیم. برای پاراسیلینگ برای هر نفر 600 بات پرداخت کردیم. این ورزش به قدری هیجان انگیز بود که ارزش این مقدار پول رو داشت. وقعا اون روز به ما خوش گذشت و حسابی لذت بردیم.
هتل رویال کلیف (ROYAL CLIFF):
همونطور که قبلا هم گفته بودم، ما توی هتل رویال کلیف 5 ستاره اقامت داشتیم که کلی امکانات داشت. پرسنل هتل هر روز صبح با برخود خوبشون و لبخندای رو لباشون به ما انرژی میدادن. هتل ما خیلی به ساحل پاتایا نزدیک بود و با پیادهروی کوتاهی به اونجا میرسیدیم. هتل ما یه ساحل اختصاصی داشت که تقریبا من و همسرم هروز به اونجا سر میزدیم. یک روز رو کاملا به هتل اختصاص دادیم و تصمیم گرفتیم از امکانات هتل استفاده کنیم. البته باید بگم که متاسفانه سمت هر چیزی که رفتیم خیلی گرون بود. هتل یه استخر اصطلاحا اینفینیتی داشت که نماش رو به دریا بود. واقعا آبتنی توی این استخر برامون آرامش بخش و لذت بخش بود. رستورانهای هتل هم نسبت به سرویسی که اراپه میدادن پول زیادی میگرفتن. اما به هر حال چند وعده ناهار یا شاممون رو هم توی رستوران هتل خوردیم.

بازدید از جاذبههای پاتایا:
یکی از روزهامون رو کاملا به جاذبههای توریستی پاتایا اختصاص دادیم. البته این روز کاملی که میگم از ساعت 11 صبح شروع شد و واقعا تا شب خیلی زمان برای دیدن همه جاذبهها نداشتیم. یکی از جاهایی که رفتیم معبد وات یانسانگ وارارام (Wat Yan Sang Wararam) بود. البته توصیه میکنم اینجا رو با یه تور لیدر فارسی زبون برید تا متوجه بشید چی به چیه. حتی اگر انگلیسی هم بلد باشید فایدهای نداره؛ همه چیز و تمام تابلوها به زبان تایلندی نوشته شدن.
دهکده فیل ها:
همسرم من به فیلها علاقه خیلی زیادی داره. دقیقا نمیدونم چرا ولی وقتی فیلها رو می بینه هیجان زده میشه. برای همین به دهکده فیل های پاتایا (Pattaya Elephant Village) رفتیم. این دهکده جالب پر از فیل بود و همسرم به شکلی نترس به سمت این فیلها می رفت که من حیرت زده میشدم. خیلی از این فیلها پیر شده بودن و این دهکده مثل خانه سالمندان برای نگهداری از فیلهای پیر بود. همسرم بدون من با فیلها کلی عکس سلفی گرفت و کلا من رو فراموش کرده بود. توی این دهکده از فیلهای از کار افتاده مراقب میکردن و خوب بهشون میرسیدن. همسرم کلی دعاشون کرد که انقدر مراقب فیلها هستن. با این همه علاقش به فیل، حتما برای سالگرد ازدواجمون براش فیل میخرم.
روز آخر:
بالاخره روز آخر شد و باید آماده میشدیم که برگردیم. موقعی که داشتیم وسایلامون رو جمع میکردیم در مورد جاهایی که رفته بودیم و کارایی که کرده بودیم کلی صحبت کردیم. به هردومون خیلی خوش گذشته بود و شاید این بهترین خاطره برامون باشه. واقعا جا داشت بیشتر توی پاتایا بمونیم. ما با کلی خاطره خوش از پاتایا به خونه برگشتیم و مطمئنا باز هم برای سفر به پاتایا برنامه ریزی میکنیم.